جدال سیتی مقابل لیورپول بدون کوچک ترین شک و تردیدی «بازی فصل» محسوب می شود و این مسئله تنها مربوط به فصل جاری نمی شود بلکه این دو تیم مدت ها است که در سطح دیگری با یکدیگر رقابت می کنند.

اختصاصی طرفداری - جیمز یورک، آنالیزور مشهور و مدیر دپارتمان آنالیز کمپانی عظیم StatsBomb، در یکی از دوره های پیشرفته آنالیز و مربی گری از سطح متفاوت منچسترسیتی و لیورپول زیر نظر پپ گواردیولا و یورگن کلوپ طی سال های اخیر صحبت کرد و از این گفت که چگونه این دو سرمربی با تیم هایشان توانسته اند نقشه راه فوتبال مدرن را به جهانیان ارائه دهند.

دیدار روز یکشنبه سیتی و لیورپول برای چندمین فصل پیاپی (با چشم پوشی از فصل گذشته) تبدیل به ویترین فوتبال روز و مدرن دنیا شد. فوتبالی که پپ گواردیولا و یورگن کلوپ در آن نقشه راه را تعیین کردند و الهام بخش بسیاری از سرمربیان جوان در سراسر دنیا شدند. دیدار سیتی مقابل لیورپول حالا دیگر تبدیل به یک برند در فوتبال امروز شده و هر 90 دقیقه آن محل بحث و گفتگوهای مختلف علی الخصوص گفت و گوهای فنی است. دیدار روز گذشته نیز حرف های فوق العاده هیجان انگیزی را از لحاظ فنی برای گفتن داشت. در این یادداشت به طور مفصل به بحث و بررسی در این مورد خواهم پرداخت.

افت شدت پرسینگ و نقش خیره کننده برناردو سیلوا

درباره جدال پپ گواردیولا و یورگن کلوپ طی سال های گذشته به دفعات از لحاظ فنی پرداخته ام. اینجا چهار سال پیش و پس از شکست مفتضحانه گواردیولا مقابل کلوپ در لیگ قهرمانان توضیح دادم که چگونه سرمربی اسپانیایی اگر می خواهد مقابل همتای آلمانی در آینده موفق باشد، باید تغییرات مهمی را در اصول فنی اش ایجاد کند. گواردیولا البته که سال به سال تبدیل به آدم منعطف تر و منطقی تری می شود و مطابق انتظار آن قدر باهوش بود که این تغییرات را مقابل یورگن کلوپ ایجاد کند. اینجا سه سال پیش توضیح دادم که گواردیولا چگونه نقاط ضعفش را مقابل کلوپ پوشش داد و توانست از "افسار گسیختگی" فنی مقابل لیورپول ِبی رحم جلوگیری کند.

روز گذشته نیز انتظار می رفت پپ گواردیولا با همان رویکرد اصلی بازی های اخیر به مصاف کلوپ بیاید و البته که یورگن کلوپ نیز منطقی بود با شدت کمتری مقابل سیتی صف آرایی کند. خیلی سریع وارد بحث فنی می شوم. بارها درباره داده فنی پیشرفته «PPDA» در یادداشت های مختلف صحبت کرده ام (اینجا و اینجا). «PPDA» در واقع با تقسیم تعداد پاس های تیم شماره (1) در زمین خودش بر تعداد کنش تدافعی انجام شده توسط تیم شماره (2)، میانگین پاس های تیم شماره (1) تا پیش از رخ دادن اولین کنش تدافعی توسط تیم شماره (2) را در نیمه زمین تیم شماره (1) به ما ارائه می دهد. طبیعتا هر چه عدد به دست آمده کمتر باشد، میزان فشار و پرسینگ تیم شماره (2) با شدت بیشتری در زمین تیم شماره (1) جریان داشته است.

حالا به تصویر زیر نگاه کنید تا متوجه یکی از رویکردهای اصلی دو تیم در بازی روز گذشته شوید. تصویر زیر مقايسه ای است بین مقدار «PPDA» سیتی و لیورپول در تک بازی روز گذشته و مقداری که تا پیش از بازی بزرگ روز گذشته، از خود ثبت کرده اند. وضعیت بسیار معنادار است. لیورپول تا پیش از جدال مقابل سیتی مقدار 8/05 را از خود ثبت کرده بود اما در دیدار مقابل لیورپول ضعیف ترین شدت پرسینگ خود را از ابتدای فصل تا به امروز با مقدار 18/85 به ثبت رساند. این مسئله برای سیتی نیز صادق است. آن ها نیز در حالی مقدار 16/63 را از خود ثبت کردند که تا پیش از جدال مقابل لیورپول پرسینگ شدیدی را در تمامی دیدارهای خود اجرا می کردند (مقدار 8/40 تا پیش از جدال مقابل لیورپول). تحلیل این وضعیت به ما می گوید که پپ گواردیولا و یورگن کلوپ هر دو تقریبا تا دو برابر از شدت پرسینگ خود در جدال روز گذشته کاستند. مسئله ای که دور از انتظار نبود.

به یک داده فنی پیشرفته دیگر در همین مورد دقت کنید که باز هم بسیار معنادار است و می تواند درک درستی از تغییر مهم رویکرد هر دو سرمربی به شما ارائه دهد. «Def.Line Height» داده پیشرفته ای است که به ما می گوید یک تیم چه اندازه خطوط دفاعی خود را دور از دروازه خودی تشکیل می دهد. به این معنی که چه مقدار سعی دارد تا دور از دروازه خودی دفاع کند و «High-pressing» را در نیمه زمین حریف به اجرا بگذارد. هر چه این عدد بیشتر باشد به معنای تشکیل خطوط دفاعی در دورترین نقطه ممکن به دروازه خودی و در نهایت تلاش برای بازپس گیری توپ در مناطق نزدیک به دروازه حریف است. در این مورد هم هر دو تیم لیوپول و سیتی ضعیف ترین مقدار فصل خود را ثبت کردند (لیورپول دقیقا ضعیف ترین مقدار فصل خود را ثبت کرد). مقدار «Def.Line Height» سیتی در دیدار روز گذشته به طور میانگین 43/5 بود و لیورپول نیز مقدار 38/7 را از خود ثبت کرد. یعنی دقیقا کمترین مقداری که لیورپول در این فصل خطوط دفاعی را با فاصله از دروازه خودی تشکیل داده است.

تحلیل داده های فنی به ما می گوید که گواردیولا و کلوپ هر دو با اتکا به تجربیات دیدارهای گذشته، باز هم از شدت رویکرد پرسینگ خود کاستند و ترجیح دادند با احتیاط بیشتری اقدام به پرس کنند. آن هم پرسی متعادل در نقاط استراتژیک نیمه زمین حریف در راستای گیر انداختن حریف در «Pressing Trap» پیش بینی شده. این تغییر رویکرد همان طور که اشاره کردم در راستای جلوگیری از "افسار گسیختگی" فنی بازی از سوی هر دو سرمربی اتخاذ شد. رویکردی که صد البته برایند تجربیات گذشته هر دو سرمربی از مواجهه با یکدیگر بود. دقت کنید که تمامی این توضیحات فنی به این معنی نیست که این دو تیم در دیدار روز گذشته اقدام به پرس کمتری از خود ثبت کردند، اتفاقا به عنوان مثال لیورپول در دیدار روز گذشته بیش ترین مقدار «Pressures» (توضیح مفصل فنی) را در طول فصل از خود ثبت کرد که البته به علت مالکیت کمتر توپ این مسئله رخ داد و همچنین اینکه بیش از 43 درصد این مقدار در یک سوم میانی حریف صورت گرفت. هدف توضیحات فنی مذکور درک «شدت پرسینگ» و «رویکرد پرسینگ» متفاوت دو سرمربی در این دیدار است.

نکته کلیدی بعدی در این بخش، نقش مهم برناردو سیلوا در عقب زمین و در راستای شکست پرسینگ لیورپول است. مسئله ای که می توان از آن مدت طولانی صحبت کرد. روی کاغذ انتظار می رفت تا شاید گواردیولا در این دیدار از ایلکای گوندوعان استفاده کند. بازیکنی که ذاتا تمایل بیشتری به بازی در عقب زمین و در پست «Holding midfielder» (توضیح مفصل فنی) را دارد. با این حال پپ گواردیولا تصمیم گرفت تا از برناردو سیلوا در خط میانی استفاده کند و مطابق انتظار او آن فردی بود که می بایست در شروع بازیسازی از عقب زمین در کنار رودری قرار می گرفت تا «Double pivot» (توضیح مفصل فنی) مورد نظر گواردیولا در راستای عبور از «High-pressing» لیورپول، تشکیل شود. برناردو سیلوا اتفاقا مهم ترین سلاح گواردیولا برای عبور از پرسینگ لیورپول در عقب زمین خودی بود. بازیکنی که پیش از این درباره او از لحاظ فنی نوشته ام (اینجا). برناردو سیلوا قدرت حمل توپ فوق العاده بالایی دارد. افرادی که با برناردو فوتبال بازی کرده اند همگی متفق القول معتقد هستند که برناردو حین حمل توپ به شکل عجیبی توپ به پاهایش می چسبد و ضریب خطای کمی دارد. دریبلینگ و قدرت حمل توپ بالای او مهم ترین مسئله برای گواردیولا در عقب زمین محسوب می شد. مسئله ای که پیش از این نیز سرمربی اسپانیایی آن را امتحان کرده بود. برناردو سیلوا روز گذشته به شکل هیجان انگیزی در عقب زمین توپ می گرفت، آن را به گردش در می آورد، تحت فشار توپ را حمل می کرد و باعث اصلی حفظ توپ، شکست پرسینگ حریف و همپنین انتقال توپ به یک سوم میانی و تهاجمی سیتی بود.

به تصویر زیر دقت کنید که تمامی کنش های تهاجمی (ارسال پاس، حمل توپ، گرفتن خطا) برناردو را در دیدار روز گذشته نشان می دهد (تصاویر از گروه فنی دوازده استخراج شده). دایره های سبز کنش های صحیح و علامت ضربدر کنش های غلط است. هر چه دایره ها پررنگ تر باشد به معنی این است که کنش تهاجمی برناردو تیم را به احتمال گلزنی بیشتر سوق داده است. به حجم کنش های برناردو در نیمه زمین خودی دقت کنید. حمل توپ های تحت فشار برناردو یکی از مهم ترین راهکارهای گواردیولا در راستای عبور از پرسینگ لیورپول در عقب زمین محسوب می شد. در شرایطی که بسیاری روی توانایی های برناردو در یک سوم تهاجمی روی کاغذ حساب می کنند، اما سرمربی نابغه همچون پپ گواردیولا می تواند از تهاجمی ترین بازیکنانش نیز در عقب زمین در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر، استفاده کند. خارق العاده است.

رویکرد مستقیم گواردیولا

یکی دیگر از نکات قابل بحث در بازی روز گذشته، رویکرد هیجان انگیز گواردیولا در ارائه بازی مستقیم تر نسبت به اصول مشخصش بود. می دانیم که سیتیِ گواردیولا تیمی است که همواره اعتقاد به حفظ مالکیت توپ به شکلی افراطی دارد. سرعت انتقال توپش رو به جلو از همه تیم های لیگ پایین تر است و با اختلافی معنادار بیشترین پاس ممکن را در هر مالکیت توپ ارسال می کند و ترجیح می دهد خطراتش را با پاس های کوتاه در نزدیک ترین نواحی به دروازه ایجاد کند. روز گذشته اما شاهد تغییر فنی بسیار مهمی از گواردیولا باز هم مقابل کلوپ بودیم. گویی که گواردیولا از اصولش فقط و تنها فقط در دیدار مقابل یورگن کلوپ دست می کشد. به تصاویر زیر دقت کنید که وضعیت سیتی را در سه دیدار مقابل اورتون، تاتنهام و آرسنال از حیث نواحی ایجاد خطر نشان می دهد. به این معنی که بازیکنان سیتی از چه نواحی توانسته اند پاس های خطرناک بیشتری را رو به جلو ارسال کنند. مطابق انتظار می بینیم که در هر سه دیدار سیتی مبدا پاس های خطرناکش دو «Half space» (توضیح مفصل فنی) و همچنین منطقه 14 (بین دو Half space) بوده است. دقیقا نواحی که فلسفه فوتبال پپ گواردیولا در راستای ایجاد خطر در آن شکل می گیرد. نواحیِ کلیدیِِ نزدیک به دروازه حریف (هر چه رنگ مناطق تیره تر باشد به معنی ایجاد خطر بیشتر در آن ناحیه است و تصاویر از گروه فنی دوازده استخراج شده است).

حالا به تصویر هیجان انگیز زیر دقت کنید که همین مسئله را در دیدار مقابل لیورپول ارائه می دهد. تفاوت بسیار معنادار و بسیار حائز اهمیت است. ناگهان و بر خلاف تمام فصل و حتی فصول گذشته در دوران حرفه ای سرمربی گریِ گواردیولا، شاهد هستیم که مبدا بیش ترین پاس های خطرناک تیم او نه «Half space» و منطقه 14، بلکه اتفاقا نیمه زمین خودی بوده است (هر چه رنگ مناطق تیره تر باشد به معنی ایجاد خطر بیشتر در آن ناحیه است). به این معنی که گواردیولا مقابل کلوپ سعی کرده تا خطرات بیشتری را با ارسال پاس های بلند، با طول زیاد و ریسکی از نیمه زمین خودی ایجاد کند. در ادامه خواهم گفت که این پاس ها روی چه تحلیلی و به چه اهدافی ارسال شده است. اما این مسئله به خودی خود بسیار در فلسفه مربی گری گواردیولا حائز اهمیت است. جدال مقابل کلوپ همواره باعث شده تا گواردیولا ایده های متفاوت تر بیشتری را از خود ارائه دهد.

مدافعان کناری و علی الخصوص ترنت

اشاره کردم که گواردیولا مقابل لیورپول تمایل بیشتری به ارائه حملات مستقیم تر نسبت به گذشته داشته است. این مسئله نشات گرفته از ضعف های تدافعی دو مدافع کناری لیورپول، علی الخصوص ترنت الکساندر آرنولد است. به تحلیل مبدا پاس های سیتی در بازی روز گذشته اشاره کردم و حالا به تحلیل مقصد این پاس ها می پردازم. رابرتسون و الکساندر آرنولد، خاص ترین مدافعان کناری جهان در پست های خود محسوب می شوند و هماهنگی باور نکردنی نیز میان این دو بازیکن در دو نقطه مخالف زمین وجود دارد. هماهنگی که ساعت ها می توان از آن مطلب نوشت. با این حال هر دو این بازیکنان، علی الخصوص ترنت، ضعف های مشخصی در فاز تدافعی دارند و هنوز هم می توانند در این زمینه پیشرفت کنند. سال گذشته رافائل بنیتز که در برنامه «Monday Night Football» شبکه اسکای اسپورتس بریتانیا برای آنالیز بازی لیورپول حضور پیدا کرده بود، یکی از راه های موثر برای ضربه زدن به این تیم را فضاهای پشت مدافعان کناری این تیم برشمرد. البته بنیتز تصریح کرد که اجرای این مسئله به هیچ عنوان ساده نیست چون حریفان لیورپول اصولا فرصتی با توجه به سبک بازی «Ultra-aggressive» این تیم جهت تحقق این مساله پیدا نمی کنند.

گواردیولا اما روز گذشته با اتکا به کیفیت فنی و انفرادی تیم اش به خوبی توانست از این مساله استفاده کند. به تصویر زیر نگاه کنید که توسط Yash محقق و پژوهشگر حوزه تاکتیکی فوتبال از دیدار روز گذشته دو تیم استخراج شده است. تصویر زیر پاس های بلند و همچنین عوض کردن منطقه بازی توسط منچسترسیتی را از جناح راست خودی به جناح چپ نشان می دهد. تعدد این پاسهای بلند همگی به مقصد نواحی تدافعی ترنت و در راستای استفاده از آکاهی تدافعی نه چندان ایده آل این مدافع صورت گرفته است. این مسئله بارها و بارها در بازی روز گذشته توسط منچسترسیتی مورد هدف قرار گرفت.

به تصویر معنادار زیر نیز دقت کنید که از گروه فنی Markstats استخراج شده است و پاس های ارسالی بازیکنان سیتی به دو «Half space» و منطقه 14 را نشان می دهد. نگاه کنید و به حجم پاس های بلند ارسالی بازیکنان سیتی به هدف استفاده از تعلل های دفاعی الکساندر آرنولد و رابرتسون در دو «Half space» دقت کنید. گل دوم سیتی توسط گابریل ژسوس دقیقا با استفاده از همین نکته به ثمر رسید و در طول بازی نیز بارها از این مسئله استفاده شد.

نکته متناقض و زیبا هم مربوط به گل تساوی دوم لیورپول می شود. راهی که گواردیولا بارها و بارها سعی در استفاده از آن داشت و موفق هم بود، به شکل کاملا اقتصادی توسط لیورپول نیز تکرار شد. در شروع نیمه دوم و در شرایطی که هنوز بازی شکل طبیعی نگرفته بود، لیورپول از عدم تمرکز بازیکنان سیتی برای یک لحظه کمال استفاده را کرد و با استفاده از تعلل یک مدافع کناری دیگر (کایل واکر) به خوبی سادیو مانه را در فضای پشت سر این مدافع صاحب توپ کرد تا لیورپول نیز به شکل کاملا اقتصادی از این مساله استفاده کند.

جدال پپ گواردیولا و یورگن کلوپ، بزرگ ترین جدال تاکتیکی فوتبال مدرن است. این دو سرمربی قدرتمند ترین تیم های دنیا را شکل داده اند و خودشان نیز اولین و دومین سرمربی برتر دنیا در کره زمین محسوب می شوند. برند سیتی - لیورپول هر روز گسترده تر می شود و تا زمانی که این دو سرمربی نابغه در دو سوی این میدان حضور داشته باشند، این مسئله نیز ادامه پیدا خواهد کرد. پپ گواردیولا و یورگن کلوپ در کنار یکدیگر، آخرتِ فوتبالِ مدرن در دوران فعلی ما محسوب می شوند.